رفتن به مطلب

آموزش قواعد صرف و نحو عربی متوسطه


masi eng

ارسال های توصیه شده

تقسیم فعل به ثلاثی و رباعی

 

 

 

 

 

[TABLE=class: MsoTableGrid]

[TR=class: td-odd]

[TD=width: 168]

فعل

[/TD]

[TD=width: 168]

ثلاثی

[/TD]

[TD=width: 168]

مجرد مانند کَتَبَ

مزید مانند اِسْتَخْرَجَ

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=width: 168]

رباعی

[/TD]

[TD=width: 168]

مجرد مانند زَلْزَلَ

مزید

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

 

 

حروف اصلی فعل یا سه حرف یا 4 حرف است اگر سه حرف باشد آن را ثلاثی می گویند و اگر چهار حرف باشد آن را رباعی می گویند .

 

فعل ثلاثی مانند : کَتَبَ ، أَکْرَمَ ،إِسْتَخْرَجَ

 

فعل رباعی مجرد فعلی است که اولین صیغه ماضی آن فقط از چهار حرف اصلی

 

تشکیل شده باشد .

 

 

 

فعلهای رباعی مجرد بر خلاف فعلهای ثلاثی مجرد دارای وزن خاصی هستند

 

 

که به شرح ذیل می باشد.

 

 

 

 

 

[TABLE=class: MsoTableGrid, width: 73]

[TR=class: td-odd]

[TD=width: 19%]

[/TD]

[TD=width: 20%]

ماضی

[/TD]

[TD=width: 20%]

مضارع

[/TD]

[TD=width: 20%]

امر

[/TD]

[TD=width: 20%]

مصدر

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=width: 19%]

وزن

[/TD]

[TD=width: 20%]

فَعْلَلَ

[/TD]

[TD=width: 20%]

یُفَعْلِلُ

[/TD]

[TD=width: 20%]

فَعْلِلْ

[/TD]

[TD=width: 20%]

فَعْلَلَهً

[/TD]

[/TR]

[TR=class: td-odd]

[TD=width: 19%]

مثال

[/TD]

[TD=width: 20%]

زَلْزَلَ

[/TD]

[TD=width: 20%]

یُزَلْزِلُ

[/TD]

[TD=width: 20%]

زَلْزِلْ

[/TD]

[TD=width: 20%]

زَلْزَلَهً

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

 

 

مصدر فعل رباعی مجرد گاهی بر وزن « فِعلال » می آید مانند :

 

( زِلْزال)

 

توجه : این وزن فقط برای بعضی از افعال رباعی مجرد می آید .

 

لینک به دیدگاه

منصوبات

در درس قبل با نقش هایی آشنا شدیم که در جمله دارای اعراب رفع بودند و به اصطلاح مرفوع می شدند .

در این جلسه قصد دارم تا شما را با نقش هایی که در جمله دارای اعرا ب نصب هستند آشنا کنم . البته از قبل به یاد دارید که همیشه به این گونه نیست که حالت نصب را با ( -َ ) و ( -ً ) بیان کنیم بلکه گاهی این اعراب را با سایر حرکات یا حرف ها نشان می دهیم .

حال با این نقش ها آشنا می شویم :

1- مفعولٌ به :

معروفترین و شناخته شده ترین منصوبات است که با آن از سال های قبل آشنا هستیم .

مفهوم آن کلمه ایست که کار بر روی آن انجام شده است . و بهترین راه تشخیص نیز از همین راه معنا می باشد.

مفعول به انواعی دارد که در زیر آنها را میبینیم :

- اسم ظاهر : مانند کتب علیٌ الدرسَ در این جمله کلمه «الدرسَ» مفعول به و منصوب است .

- ضمیر بارز : این حالت به دو صورت می آید :

-- ضمیر منفصل منصوب : اگر یکی از این ضمایر به عنوان مفعول به بیایند ، آنگاه می بایست مفعول به را قبل از فعل بیاوریم مانند ایاک نعبد در این جمله کلمه « ایاک» مفعول به و محلا منصوب است .

-- ضمیر متصل منصوب و مجرور : این ضمایر به صورت مستقیم به آخر فعل می چسبند اما می بایست با شناخت این ضمایر ، آن ها را با ضمایر متصل مرفوع که به فعل می چسبند و نقش فاعل یا نائب فاعل را هم دارند ، اشتباه نکنیم .

مثال : ضَرَبتُه در این جمله ضمیر «تُ» فاعل و ضمیر « ه» مفعول به است . در جلسات اول با ضمایر و تقسیم بندی کامل آن ها آشنا شدیم که مرور دوباره آن ها خالی از فایده نیست.

تشخیص مفعول به از راه معنا :

معمولا می توان با قرار دادن یکی از دو عبارت « چه چیز را ؟» و « چه کس را ؟» قبل از فعل ، مفعول به را پیدا کرد چرا که جواب این 2 سوال همان مفعول به است .

نکته: همانطور که دیدیم تنها جایی که مفعول به قبل از فعل می آید زمانی است که مفعول به ضمیر منفصل منصوب باشد.

نکته :اگر فاعل ، اسم ظاهر و مفعول به ضمیر متصل باشد ، آنگاه ابتدا مفعول به را می آوریم سپس فاعل را مانند : ضَرَبَه علیٌّ در این جمله « علی » فاعل و مرفوع و ضمیر « ه » مفعول به و محلا منصوب است .

2- مفعول مطلق :

مصدری است منصوب از جنس فعل جمله یا فعل هم معنی فعل جمله .

ما با مصادر آشنا هستیم و می دانیم که مصادر هم مانند فعل ها به دو دسته ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید تقسیم می شوند . ما می دانیم که مصادر ثلاثی مجرد را باید از قبل بلد باشیم چرا که دارای وزن خاصی نیستند به عنوان مثال هر دو فعل « دَخَلَ » و « ذَهَبَ» بر وزن « فَعَلَ » می باشند اما مصدر اولی « دُخول » بر وزن « فُعول » و مصدر دومی « ذَهاب» بر وزن « فَعال» است .پس نتیجه می گیریم که نمی توان از روی وزن فعل ماضی یا مضارع به مصدر آن پی برد اما در فعل ثلاثی مزید این جریان برعکس است به گونه ای که اگر ما وزن فعل ماضی یا مضارع را بدانیم می توانیم مصدر را نیز بشناسیم . مانند اینکه هر دو فعل « أکرَمَ» و « أحسَنَ» بر وزن « أفعَلَ» می باشند و مصدر هردوی آنها نیز بر وزن « إفعال » می باشد: إکرام ، إحسان

حال که با مصادر آشنا شدیم به توضیح مفعول مطلق می پردازم :

مفعول مطلق دارای دو نوع است :

n مفعول مطلق تأکیدی :

همان مصدر فعل جمله می باشد که بعد از فعل و به تنهایی می آید ( یعنی نه به اسمی اضافه می شود و نه بعد از آن صفت می آید ) و معمولاً حالت نصب آن را با (-ً) نشان می دهیم .

اما مفهوم آن : این مفعول مطلق برای تأکید در انجام شدن فعل جمله به کار می رود. لذا به هنگام ترجمه باید یکی از قید های تأکید مانند : حتماً ، بی شک ، یقیناً و.... اول جمله بیاید .

مثال: أنزل اللهُ القرآنَ إنزالاً .... کلمه « إنزالاً » مفعول مطلق تأکیدی و منصوب .

ترجمه : بی شک خداوند متعال قرآن را نازل کرد.

n مفعول مطلق نوعی :

در اینجا هم مانند مفعول مطلق تأکیدی ، از مصدر فعل جمله استفاده می کنیم اما با این فرق که در این نوع، پس از مفعول مطلق ، مضافٌ الیه یا صفت می آوریم .

مفهوم مفعول مطلق نوعی : این مفعول مطلق برای بیان نوع انجام فعل به کار می رود لذا باید در ترجمه آن حتماً جمله را به گونه ای ترجمه کنیم که نشاندهنده این ویژگی باشد.

مثال:

(مفعول مطلق نوعی+ مضاف الیه) جَلَسَ الحمیدُ جُلوسَ العُلَماء ..... در این جمله « جلوس » مفعول مطلق نوعی و منصوب و کلمه « العُلَماء» مضاف الیه و مجرور است.

حمید مانند دانشمندان نشست.

(مفعول مطلق نوعی+ صفت) یَمشی المعلمُ مشیاً جمیلا ً ..... در این جمله « مشیاً» مفعول مطلق نوعی و منصوب و کلمه « جمیلاً » صفت و منصوب می باشد.

معلم به زیبایی راه می رود .

نکته: باید دقت کرد که مفعول مطلق نوعی اگر از نوع مضاف و مضاف الیه باشد ، در ترجمه آن حتماً از یکی از کلمات : مثل ، مانند ، همچون و .... استفاده کنیم . اما در ترجمه مفعول مطلق نوعی که به صورت موصوف و صفت است می بایست که از قیدهای فارسی مانند به زیبایی و ... استفاده کنیم .

نکته : باید دقت کنیم هرچند که در مفعول مطلق نوعی ، مفعول مطلق خود یک مضاف یا یک موصوف است اما ما این دو ( مضاف و موصوف) را نقش محسوب نکرده و نقش آن را فقط مفعول مطلف می دانیم .

نکته : باید توجه کنیم که مفعول مطلق نوعی اگر به صورت مضاف و مضاف الیه بیاید از آن جا که مضاف هیچ وقت « ال » و « تنوین ً ٍ ٌ » نمی گیرد ، حالت نصب مفعول مطلق را با ( ) نشان می دهیم در حالیکه حالت نصب را در مفعول مطلق تأکیدی و هم چنین مفعول مطلق نوعی از نوع موصوف و صفت با ( -ً) نشان می دهیم.

نکته : همانطور که در تعریف مفعول مطلق هم گفتم ممکن است به جای مصدر فعل جمله ، مصدر فعل هم معنی فعل جمله به کار رود. بعنوان مثال ما می دانیم که دو فعل تَحَوَّلَ و تَغَیَّرَ مترادف هستند لذا هر دو جمله « تَحَوَّل العلیُّ تَحَوُّلاً » و « تَحَوَّل العلیُّ تَغَیُّراً » صحیح است .

نکته : باید توجه کنیم که بعضی از مصدرها هستند که در کاربرد عرب زبانان بدون فعلشان به کار می روند و همیشه مفعول مطلق محسوب می شوند . مهم ترین آن ها در زیر می آید . فقط باید توجه کرد که این عبارات همیشه نقش مفعول مطلق دارند :

سُبحانَ ( پاک و به دور از هرگونه آلودگی است ) ، حتماً ، یقیناً ، سمعاً و طاعة ً ( حتماً فرمان می برم و اطاعت می کنم ) ، شُکراً ( متشکرم ) ، عَفواً ( ببخشید) ، رَجاءً ( لطفاً)

3- مفعولٌ فیه (ظرف) :

کار آن همان قید زمان و مکان فارسی است .

این مفعول بر دو نوع می باشد :

n ظرف زمان : کلماتی مانند یوم ، نهار، لیل، صباح ، قبل، بعد ، غداً ، أمسَ و ....

n ظرف مکان : کلماتی مانند فوق ، تَحت ، جَنب، أمام ، وراء ، عندَ ، یمیناً ، یساراً و ....

هر گاه یکی از این کلمات در جمله به معنای زمان یا مکان انجام شدن کار بیایند ، نقش مفعول فیه را خواهند داشت . لذا می بایست در معنای آنها یک کلمه « در » هم وجود داشته باشد .

مانند « ذَهَبتُ یومَ الجمُعَةِ» « در روز جمعه رفتم » . در این عبارت کلمه « یوم » مفعول فیه است اما در عبارت « رَأیتُ یومَ الجمُعَةِ» « روز جمعه را دیدم » کلمه « یوم » مفعول به بوده و مفعول به نمی باشد.

نکته : اگر این اسم ها بر اسم دیگری اضافه شوند ، آن اسم نقش مضاف الیه می گیرد مانند کلمه « الجُمُعَةِ» در مثال بالا . که ترکیب مفعول فیه و مضاف الیه را شبه جمله می گوییم یعنی در مثال بالا عبارت« یومَ الجمُعَةِ» شبه جمله می باشد. ( با یک نوع شبه جمله دیگر که همان ترکیب حرف جر و اسم بعد از آن بود در دروس گذشته آشنا شدیم )

نکته: گاهی بعضی از حروف شرط و استفهام مانند مَتی ( چه وقت؟ ، هر وقت ) ، أینَ ( کجا؟ ، هرجا ) ، إذا ( هر گاه ) ، أینما ( هر جا ) و .... هم به عنوان مفعول فیه به کار می روند اما شرط آن اینست که در معنای این اسم ها ، یک کلمه « در» باشد .

4- تمییز :

اسمی است جامد ، نکره و منصوب که کار آن رفع ابهام از جمله می باشد.

تمییز بر دو نوع است :

n تمییز ذات : که معمولاً بعد از مقیاس های تعداد، وزن ، حجم ، مساحت و ... می آید .

مثال :

رأیتُ مترین ِ قماشاً ...... ( دو متر پارچه دیدم ) در این مثال کلمه « قماشاً» تمییز و منصوب است .

اشتریتُ 10 کیلو بَصَلاً ......(ده کیلو پیاز خریدم ) در این مثال کلمه « بَصَلاً » تمییز و منصوب است .

« رأیتُ أحدَ عَشرَ کوکَباً» ......( یازده ستاره دیدم ) در این مثال کلمه « کوکباً » تمییز و منصوب است.

n تمییز نسبت : این نوع از تمییز معمولاً بعد از اسم تفضیل یا بعضی افعال خاص می آید .

این افعال عبارتند از : « زادَ» «زیاد شد» ، « اِزدادَ» « زیاد شد » ، « مَلأ» « پر شد » ، « اِمتَلَأ» « پر شد» ، « طابَ» « پاک شد» ، « حَسُنَ» « نیکو گردید» ، « کَثُرَ» « زیاد شد» و .....

مثال :

انت اَفضَلُ مِنّی دَرساً .......( تو از جهت درس از من بهتر هستی) در این مثال کلمه « درساً » تمییز و منصوب می باشد .

مَلأ قلبی ایماناً بالله ِ.......... ( دل من از ایمان به خدا پر شد) در این مثال کلمه « ایماناً» تمییز و منصوب می باشد.

نکته: باید به هنگام ترجمه تمییز نسبت دقت کنیم که معمولاً در ترجمه آن عبارت « از جهت » یا « از »

می آید .

نکته: باید دقت کنیم که اسم تفضیل علاوه بر کلماتی که بر وزن « اَفعَل » بودند ، شامل دو کلمه « خَیر» و « شَرّ» نیز می شود .

نکته : همانطور که در ابتدا گفتم تمییز اسمی است جامد . همانطور که از قبل به یاد دارید مصدرها همگی جامدند . لذا در تمییز نسبت معمولاً از مصدرها استفاده می شود .

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...