رفتن به مطلب

چه باید کرد؟


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 232
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سپاس spow.کتابو حتما" میخونم

ولی من هنوز جوابمو نگرفتم.

 

ممنون محسن جان

کتابا ایده های خوبی برا شروع وادامه بحث میدن

همونطوری که خودتون اغازش کردید

منم درخدمتم

لینک به دیدگاه
ادم باید خودش اول تغییر بده بعد بقیه رو:ws37:من این کتاب چند سال پیش خوندم اما یادم نمیاد:icon_pf (34):

البته این که بدونیم مشکل اصلی از خودمونه خودش نشونه خوبیه.

خب.حالا میخوایم درست بشیم یا نه؟و اگه بخوایم از کجا باید شروع کنیم؟به نظرت اگه بخوایم درست بشیم میتونیم به خودمون سختی بدیم یا نه؟

لینک به دیدگاه

اینو برای چندمین بار خوندم وتو حکایات مدیریتی میزاشتمش

حیفم اومد وقتی به موضوع مربوطه اینجا نباشه

 

بازسازي دنيا :

 

پدر روزنامه مي‌خواند اما پسر كوچكش مدام

 

مزاحمش مي‌شود. حوصله پدر سر رفت و

 

صفحه‌اي از روزنامه را كه نقشه جهان را نمايش

 

مي‌داد جدا و قطعه قطعه كرد و به پسرش داد.

 

"بيا! كاري برايت دارم. يك نقشه دنيا به تو مي‌دهم،

 

ببينم مي‌تواني آن را دقيقاً همان طور كه هست

 

بچيني؟"

 

و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. مي‌دانست

 

پسرش تمام روز گرفتار اين كار است. اما يك ربع

 

ساعت بعد، پسرك با نقشه كامل برگشت.

 

پدر با تعجب پرسيد: "مادرت به تو جغرافي ياد

 

داده؟"

 

پسر جواب داد: "جغرافي ديگر چيست؟ پشت اين

 

صفحه تصويري از يك آدم بود. وقتي توانستم آن آدم

 

را دوباره بسازم، دنيا را هم دوباره ساختم."

 

آموزه های حكايت :

 

- در حل مسئله بايد به ابعاد مختلف مسئله توجه كرد

 

- برخي اوقات حل يك مسئله به روش غيرمستقيم امكانپذير است.

 

- حل يك مسئله ساده‌تر ممكن است منجر به حل يك مسئله

 

پيچيده‌تر شود.

- اگر آدم ها درست شوند، دنیا درست خواهد شد.

لینک به دیدگاه
اینو برای چندمین بار خوندم وتو حکایات مدیریتی میزاشتمش

حیفم اومد وقتی به موضوع مربوطه اینجا نباشه

 

 

بازسازي دنيا :

 

پدر روزنامه مي‌خواند اما پسر كوچكش مدام

 

مزاحمش مي‌شود. حوصله پدر سر رفت و

 

صفحه‌اي از روزنامه را كه نقشه جهان را نمايش

 

مي‌داد جدا و قطعه قطعه كرد و به پسرش داد.

 

"بيا! كاري برايت دارم. يك نقشه دنيا به تو مي‌دهم،

 

ببينم مي‌تواني آن را دقيقاً همان طور كه هست

 

بچيني؟"

 

و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. مي‌دانست

 

پسرش تمام روز گرفتار اين كار است. اما يك ربع

 

ساعت بعد، پسرك با نقشه كامل برگشت.

 

پدر با تعجب پرسيد: "مادرت به تو جغرافي ياد

 

داده؟"

 

پسر جواب داد: "جغرافي ديگر چيست؟ پشت اين

 

صفحه تصويري از يك آدم بود. وقتي توانستم آن آدم

 

را دوباره بسازم، دنيا را هم دوباره ساختم."

 

آموزه های حكايت :

 

- در حل مسئله بايد به ابعاد مختلف مسئله توجه كرد

 

- برخي اوقات حل يك مسئله به روش غيرمستقيم امكانپذير است.

 

- حل يك مسئله ساده‌تر ممكن است منجر به حل يك مسئله

 

پيچيده‌تر شود.

 

- اگر آدم ها درست شوند، دنیا درست خواهد شد.

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

چشم رفیق درخدمتیم

اگه این بلایای اسمانی وزمینی اجازه بدن تو نت بمونیم

راستش درمورد سوال قبلیت یاد یه سری چیزایی افتادم که تو تغییر باورهای شخصیم خیلی اثرگذار بودن

یه خاطره یه پنجره!

شروع دبیرستان همیشه مصادف میشه با شروع چالشهایی نو افکاری جدید وبسط شاید فکرهایی که ذهنهای جستجوگری از قبل دنبال یه سری مسایل بودن

نمیخوام زیاد تو جزئیات برم

تو سال دوم دبیرستان یه اتفاقی برام افتاد که مسیر زندگیمو برای سالهایی طولانی ودرپی اشتباهات وحشتناکی از مسیر خودش دور کرد

تو همون سال یه درسی بود به اسم تاریخ معاصر

یه استادی برامون میومد جانباز بود وکوله باری از ادب ومعرفت ودانش

تنها درسی بود که تو عمرم براش فوق برنامه میموندم وگاهی جمع کوچکمان ساعتهای متمادی پس از اتمام درس عادی درکلاسی مشغول بحث وشنیدن وگفتن

از تاریخ

فلسفه

اجتماع

زندگی

اینده وخلاصه هرچیزی که ذهنی جویا درپی اونه

سال 76 داشت میرسید!!

خلاصه یه حرفی اون موقع اون بنده خدا گفت شاید اگه زودتر بهش فکرکرده بودم زودتر از اشتباهاتم درس میگرفتم ومجبور نبودم این همه دنبال زندگی بدوم

خلاصه حرفش این بود که

اگه بجای چگونه وچطور چرا رو جایگزین کنیم خودبخود دیدی نو فکری نو وچالشی نو خواهیم داشت که مارو به سمت درستیها هدایت میکنه

سالها طول کشید تا گوشه ای از حرفای اون برام جا بیفته وامروز مطمئنم باید بجای چطور همیشه بپرسم چرا؟

نگوییم چطور بپرسیم چرا؟

شاید دوستایی که اون اوایل منو اونور دیده بودن این امضای منم خاطرشون باشه

ممنون محسن جان

لینک به دیدگاه
چشم رفیق درخدمتیم

اگه این بلایای اسمانی وزمینی اجازه بدن تو نت بمونیم

راستش درمورد سوال قبلیت یاد یه سری چیزایی افتادم که تو تغییر باورهای شخصیم خیلی اثرگذار بودن

یه خاطره یه پنجره!

شروع دبیرستان همیشه مصادف میشه با شروع چالشهایی نو افکاری جدید وبسط شاید فکرهایی که ذهنهای جستجوگری از قبل دنبال یه سری مسایل بودن

نمیخوام زیاد تو جزئیات برم

تو سال دوم دبیرستان یه اتفاقی برام افتاد که مسیر زندگیمو برای سالهایی طولانی ودرپی اشتباهات وحشتناکی از مسیر خودش دور کرد

تو همون سال یه درسی بود به اسم تاریخ معاصر

یه استادی برامون میومد جانباز بود وکوله باری از ادب ومعرفت ودانش

تنها درسی بود که تو عمرم براش فوق برنامه میموندم وگاهی جمع کوچکمان ساعتهای متمادی پس از اتمام درس عادی درکلاسی مشغول بحث وشنیدن وگفتن

از تاریخ

فلسفه

اجتماع

زندگی

اینده وخلاصه هرچیزی که ذهنی جویا درپی اونه

سال 76 داشت میرسید!!

خلاصه یه حرفی اون موقع اون بنده خدا گفت شاید اگه زودتر بهش فکرکرده بودم زودتر از اشتباهاتم درس میگرفتم ومجبور نبودم این همه دنبال زندگی بدوم

خلاصه حرفش این بود که

اگه بجای چگونه وچطور چرا رو جایگزین کنیم خودبخود دیدی نو فکری نو وچالشی نو خواهیم داشت که مارو به سمت درستیها هدایت میکنه

سالها طول کشید تا گوشه ای از حرفای اون برام جا بیفته وامروز مطمئنم باید بجای چطور همیشه بپرسم چرا؟

نگوییم چطور بپرسیم چرا؟

شاید دوستایی که اون اوایل منو اونور دیده بودن این امضای منم خاطرشون باشه

ممنون محسن جان

سپاس spow عزیز

میگم بهتره خودت زحمت یه تاپیک جدید رو بکشی و بحثها رو اونجا دنبال کنیم.

این تاپیک شاید نتونه بقیه رو هم اینجا جمع کنه

لینک به دیدگاه
سپاس spow عزیز

میگم بهتره خودت زحمت یه تاپیک جدید رو بکشی و بحثها رو اونجا دنبال کنیم.

این تاپیک شاید نتونه بقیه رو هم اینجا جمع کنه

 

ممنون داداش

چرا نتونه

استارتر به این خوبی

بزارش تو امضات

منم برم وبرگردم همین کارو میکنم بعد دورهم میشینیم وبحث رو ادامه میدیم

زنده باشی:icon_gol:

لینک به دیدگاه
ممنون داداش

چرا نتونه

استارتر به این خوبی

بزارش تو امضات

منم برم وبرگردم همین کارو میکنم بعد دورهم میشینیم وبحث رو ادامه میدیم

زنده باشی:icon_gol:

ok عزیزم.

منتظرت می مونم

لینک به دیدگاه
خب.اگه قبول کنین امروز درباره غیبت کردن و بدگویی صحبت کنیم.

امیدوارم که همه شرکت کنن

 

درمورد غیبت وبدگویی

هممون گرفتارشیم نه

شما گرفتارش نیستی؟

شما واقعا یک فرشته اید!

راستش عرض به حضور انور با سعادت شما که عیب کار اینجاست تمام اموزه های اخلاقی ودینی که باهاشون بزرگ شدیم تاکید بر عیب بودن این خصلت دارن اما چرا عموم معتقد نمیتونن از این عادت رفتاریشون دست بکشن؟

هرکدوم از ما شاید تو صحبتامون علامه دهر بشیم ودست ارسطو رو تو ارائه تزهای اخلاقی از پشت ببندیم

اما همین که چند قدمی دور میشیم باز برمیگردیم به همون قالب وفرم قبلی

خب این ایرادرو داریم چجوری میشه ترکش کرد؟

خماریش خیلی بده؟

به نظر خودم اگه سطح توقعاتمون رو از اطرافیانمون منطبق بر تواناییهاشون کنیم وخواسته هامون هم درچارچوب واقعیات باشه

اگه کمتر به خاله زنک بازیهای معمول توجه نشون بدیم وخودمون رو تو قید وبند رودرواسی ومجبور شدن نندازیم

اگه واقعا به اون چیزی که معتقدیم پایبند باشیم

این مسایل بزودی جمع میشن

فقط یه همت عمومی میخواد برا اینکار تا با ساده ترین تغییر عادات به نتایج واقعا خوبی برسیم

ممنون:icon_gol:

لینک به دیدگاه

من یه مدتی سعی کرده بودم که بدگویی نکنم.اتفاقا" خیلی هم خوب پیش رفتم باور کن برای یکی دو ماه خیلی خوب بودم.اما نشد.یعنی همین که یه خورده از خودم غافل شدم شدم همون آدم قبلی.

اما تجربه خوبی بود.بهم ثابت شد که اگه بخوام میتونم این عادت بد رو کنار بزارم.

میرسیم به حرف spow که برای اینکه یه سری از عادات بدمون رو کنار بزاریم باید یه خورده خماریش رو هم تحمل کنیم.اما باور کنین میشه.این عادت خاله زنک بازیه و هر چیزی هم که مربوط به زنها میشه قطعا" لذت کاذب داره:ws3:

اما ترکش حقیقتا" لذتبخش تره.

بیاین یه خورده سختی رو به بالا بردن ارزش انسانی خودمون تحمل کنیم.از پرسه زدن تو نت یه چیز هم به خودمون اضافه کنیم و تصمیم خودمونو بگیریم.

من تصمیمم رو گرفتم و اگه خطایی کنم حتما" تو همین تاپیک به همه میگم.ولی این دفعه میخوام جدی تر از قبلا" روی تصمیمم بایستم

لینک به دیدگاه
بحث امروز چیه ؟ :ws3:

 

بحثی که توبخوای

ولی چندنفر واقعا دراین مورد فکر کردن؟

چندنفر نظر دادن که چی به چیه

حرفای من ومحسن همش درست بود؟

کسی دید بهتری نداشت

شاید من اشتباه میکنم

لینک به دیدگاه

شرمنده وقت نکردم همه پست ها رو بخونم ( از آخر شروع کردم , دی:ws3:)

 

در مورد غیبت کردن باید بگم راستش یه تجربه ای که من داشتم این بود که وقتی تو جمع خودمونی میگفتم غیبت نکنید همه میگفتن این که غیبت نیست ما داریم راستشو میگیم دروغ که نیست !

جالب بود بعضی ها هنوز فرق غیبت و تهمت رو نمیدونند ! قانع هم نمیشن ! حالا با اینا چه میشود کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

فکر کنم اگه خجالتو کنار بزاریم ( اول به خودم میگم چون بالا گفتم فقط تو جمع خودمونی گاهی تذکر میدم , اونم با خنده که طزف بر نخوره !) و به عقایدمون پایبند بشیم میشه کارایی کرد.

 

برم پست های دیگه رو بخونم

لینک به دیدگاه
قبول دارم.مثلا" من اگه آدتامس میخورم صبر میکنم تا به سطل آشغال برسم و بعد پوستش رو مندازم توش.این تو اطرافیان من هم خیلی تاثیر داشت.

باید یه حساسیتی تو جامعه نسبت به اینجور مسایل پیدا بشه.همه باید دغدغه مسایل اینچنینی داشته باشن.مثلا" تا وقتی مردم نسبت به رعایت قانون بی تفاوت باشن بی قانونی از بین نمیره

 

موافقم :icon_gol:

منو یاد یه چیزی انداختید

من نسبت به ریختن آشعال تو خیابونا ( از آدامس وپوست میوه و... ) بیزارم همیشه حتی اگه سطل آشغالم پیدا نکنم تمام آشغالا رو میریزم تو پلاستیک و میزارم تو کیفم و میارم خونه

البته دوستام مسخره ام میکنند:ws44: اما من توجه نمیکنم !:a030:

 

تا اینجا رو که خوندم با حرفای دوستان , فکر کنم راه طولانی برای بهتر شدن در پیش داریم

اما کار نشد نداره !:a030:

لینک به دیدگاه

به نظر من عدم حضور کسی حتی اگه واقعا خصوصیاتش گفته بشه که همه هم بدونن،غیبته.مهم نبودنشه.اگه هم حقیقت نباشه که تهمت میشه

 

اما بعضی طرافیان من،صحبت راجع به خصوصیات واقعی کسی که تو جمع نیست رو غیبت نمیدونن.بالاخره تکلیف چیه؟

لینک به دیدگاه
[/b][/color]

 

موافقم :icon_gol:

منو یاد یه چیزی انداختید

من نسبت به ریختن آشعال تو خیابونا ( از آدامس وپوست میوه و... ) بیزارم همیشه حتی اگه سطل آشغالم پیدا نکنم تمام آشغالا رو میریزم تو پلاستیک و میزارم تو کیفم و میارم خونه

البته دوستام مسخره ام میکنند:ws44: اما من توجه نمیکنم !:a030:

 

تا اینجا رو که خوندم با حرفای دوستان , فکر کنم راه طولانی برای بهتر شدن در پیش داریم

اما کار نشد نداره !:a030:

 

مطمئنا نشد نداره چون تنها کاری که غیر ممکنه مرگه

ولی درحدخدا مشکل داریم اونم بصورت عمومی

حالا دوستانی که اینجوری نیستن صحبتی با اونا نیست چون حکما اونا فرشته اند ولی مابقی که قبول دارن بهتره بیان وراه حلشونم ارائه بدن

لینک به دیدگاه
به نظر من عدم حضور کسی حتی اگه واقعا خصوصیاتش گفته بشه که همه هم بدونن،غیبته.مهم نبودنشه.اگه هم حقیقت نباشه که تهمت میشه

 

اما بعضی طرافیان من،صحبت راجع به خصوصیات واقعی کسی که تو جمع نیست رو غیبت نمیدونن.بالاخره تکلیف چیه؟

 

ممنون عزیز

اگه ما واقعا به این نتیجه برسیم که نتیجه گیری ومعیارهای قضاوت ما اغلب نسبی وبراساس تشخیص خودمونه مطمئنا خیلی از این گفتارها خودبخود حذف میشن

اما واقعا ما از ادعاهای خودمون کوتاه میایم

چقدر با خودمون وتصمیماتمون روراستیم:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...